کمتر از یک هفته از آغاز ریاست جمهوری «جو بایدن»، یک ناوگروه آمریکایی به فرماندهی ناو هواپیمابر «یو اس اس تئودور روزولت» با توجه به افزایش تنشها میان تایوان و چین، وارد دریای چین جنوبی شد.
پایگاه رهنما:
اقدامات تحریکآمیز نظامی آمریکا با روانه کردن ناوها و هواپیماهای خود و متحدانش به دریای چین جنوبی و برگزاری رزمایش مشترک با کره جنوبی که قرار است به زودی آغاز شود با هدف جلوگیری از تحقق اهداف ارضی، سیاسی و نظامی پکن و نیم نگاهی هم به اقدامات کره شمالی در تست موشکهای بالستیک قاره پیمای هسته ای، میتواند نقطه شروع بحران در شرق آسیا و وقوع درگیری نظامی گسترده بین آمریکا و چین و چه بسا کره شمالی.
«دونالد ترامپ» در دوره چهارساله زمامداری خود سیاست سختگیرانه و خصمانهای علیه چین در پیش گرفت و به مقابله با پکن در ابعاد مختلف تجاری، سیاسی و امنیتی پرداخت و سعی در ترسیم چین به مثابه خطری جدی برای بلوک غرب داشت. در مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۰ نیز ترامپ همواره تلاش کرد تا اتهام وابستگی جو بایدن به چین را مطرح و پررنگ کند. با روی کار آمدن دولت بایدن از اول بهمن ۱۳۹۹ (۲۰ ژانویه ۲۰۲۱) اقدامات دولت او علیه چین خیلی زود نمود پیدا کرده است. بایدن در کارزار انتخاباتی خود ادعاهای مختلفی علیه چین مطرح کرد و با حضور در وزارت خارجه و رونمایی از سند سیاست خارجی خود، چین را دشمن شماره یک آمریکا که امنیت اقتصادی کشورش را به خطر انداخته است، معرفی کرد.
• تحرکات و موضعگیریهای جدید
کمتر از یک هفته از آغاز ریاست جمهوری «جو بایدن»، یک ناوگروه آمریکایی به فرماندهی ناو هواپیمابر «یو اس اس تئودور روزولت» با توجه به افزایش تنشها میان تایوان و چین، وارد دریای چین جنوبی شد. ورود این یگان بزرگ دریایی آمریکا در شرایطی رخ داد که پکن بارها درباره نزدیک شدن ناوهای آمریکایی به جزایر تحت کنترل چین در دریای چین جنوبی هشدار داده است. به موازات اعزام ناوگروه آمریکایی، نهادهای سیاست خارجی و نظامی دولت جدید آمریکا نیز بر ادعاها و مواضع خصمانه دولت قبلی علیه پکن تأکید و از رقبای منطقهای چین اعلام حمایت کردند. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای بدون اشاره به عبور مکرر ناوهای جنگی آمریکا از تنگه تایوان که تنش در منطقه را تشدید کرده است، گفت: «ایالات متحده از الگوی تلاشهای جمهوری خلق چین در مرعوب کردن همسایگانش از جمله تایوان نگران است. از پکن میخواهیم فشار نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی علیه تایوان را متوقف کند و در عوض وارد گفتوگوی معنادار با نمایندگان منتخب تایوان شود.» وی با اشاره به تداوم فروش تجهیزات و تسلیحات نظامی به تایوان به رغم هشدارهای چین گفت:: «ما کمک به تایوان برای حفظ توان دفاعی خود را تداوم میبخشیم. تعهد ما به تایوان و حفظ صلح و ثبات در تنگه تایوان و منطقه، به طور مستحکمی پابرجا خواهد ماند.» دولت بایدن در زمینه حمایت از تایوان، پا از اقدامات دولت ترامپ نیز فراتر گذاشته و نماینده دولت تایوان در آمریکا را برای اولین بار از سال ۱۹۷۹، به مراسم تحلیف ریاست جمهوری آمریکا دعوت کرد. پکن، تایوان را بخشی از چین میداند و تحرکات آمریکا و فروش سلاح به تایوان را نقض حاکمیت خود و مغایر با سیاست «چین واحد» ارزیابی میکند. با این حال، آمریکا با اعزام ناو به تنگه تایوان و کمک نظامی به آن، عملاً در مسیر حمایت از این جزیره است و پکن بارها به این مسئله اعتراض کرده است. اعضای سازمان ملل از جمله آمریکا، تایوان را به عنوان کشور مستقل به رسمیت نمیشناسند.
• سیاست تقابلی چین با آمریکا
با مشاهده این موضع گیریها و اقدامات توسط دولت جدید آمریکا، مقامات چینی تاکنون تلاش کردهاند اشتباهات و رویکرد نادرست دولت ترامپ را به دولت جدید آمریکا یادآوری و لزوم اصلاح روند چهار سال گذشته را گوشزد نمایند، اما موضعگیریها و اقدامات مداخلهگرایانه دولت بایدن در همان آغاز کار، گویای این است که واشنگتن قصد دارد همچنان سیاست مهار چین را دنبال کند.
نگاهی به چهار سال گذشته و اتخاذ سیاستهای تقابلی و مهار چین از طرف دولت ترامپ نشان میدهد که این سیاست نتایج ملموسی برای آمریکا به همراه نداشته و به افزایش تنشهای دوجانبه انجامیده است. چراکه آمریکای ترامپ مجموعهای از اقدامات را در دستور کار قرار داد؛ افزایش تعرفهها و جنگ تجاری، اعمال تحریم علیه شرکتهای بزرگ چینی از جمله هوآوی، تحریم گسترده شرکتهای چینی و ممانعت از حضور برخی در بورس والاستریت، تقویت همکاریها با تایوان و حتی فروش تسلیحات پیشرفته به آن، حضور گسترده ناوهای آمریکایی در دریای چین جنوبی، بستن کنسولگری چین در شهر هیوستون آمریکا، اعمال تحریمهای گسترده به بهانه نقض حقوق بشر از جانب چین در هنگکنگ و سینکیانگ از جمله اقدامات دولت ترامپ در راستای افزایش فشارها علیه چین بود. اکنون نیز با گاردی که «بایدن» در مقابل چین گرفته، نشان از آن دارد که نه تنها تنشهای آمریکا با چین نسبت به دولت «ترامپ» کاهش نیافته، بلکه رو به افزایش خواهد بود.
جمعبندی
اکنون این سوال مطرح است که با روندی که بین این دو قطب اقتصادی جهان پیش آمده، چه سرنوشتی برای آینده این دو کشور و بلکه جهان متصور است؟ و آیا گرد و خاک اولیه «بایدن» صرفا برای ترساندن و عقب نشینی مقامات چینی بوده است یا واقعا باید در انتظار یک تنش جدی و حتی درگیری نظامی فراتر از جنگ تجاری بین این دو کشور خواهیم بود؟ بزرگترین چالش آمریکای ترامپ و چین، جنگ تجاری بین دوقدرت اقتصادی اول و دوم جهان بود که خسارات زیادی را متوجه اقتصاد جهانی کرد و در اواخر دوره ترامپ با امضای یک توافق، در وضعیت آتش بس قرار دارد. مسلماً اگر بایدن نیز بخواهد همانند ترامپ بر اعمال فشارهای اقتصادی و تجاری بر چین و لزوم تغییر روندهای کنونی اصرار کند، بار دیگر آتش جنگ تجاری بین دوطرف شعلهور خواهد شد؛ بنابراین اقدامات تحریکآمیز نظامی آمریکا با روانه کردن ناوها و هواپیماهای خود و متحدانش به دریای چین جنوبی میتواند نقطه شروع وقوع درگیری نظامی گسترده بین آمریکا و چین باشد. هر چند که سیاست چین در برهه کنونی، مماشات و واکنش در حد هشدار است، اما مسلماً با گسترش اقدامات آمریکا و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن احتمال رویارویی نظامی بین دو طرف به شدت افزایش خواهد یافت. طبیعی است که هرگونه افزایش درگیری و تنش بین آمریکا و چین، دامان دیگر کشورها را نیز خواهد گرفت. خواه این درگیری در حد جنگ اقتصادی باقی بماند یا حتی فراتر از آن به در گیری نظامی منتهی شود.
ارسال نظرات